جان فدا|شعری که به درخواست حاج قاسم سروده شد/ هرکجا روی زَنَند، مُلک سلیمانی هستهمدان: قرار است خاطره شویم و به روزهای نه چندان دور سری بزنیم، به روایت دیدار پدر و دختری که امروز یادگاری شده و تورق کنیم کتاب ملاقات را؛ کتابی که 4 مردادماه سال 97 سطر به سطر نگاشته شد. سطر اول شد قصه حضور مرد قهرمانی در سرای دارالمومنین آن هم به برکت شهدای عملیات رمضان؛ عملیاتی که 160 رزمنده به شهادت رسیدند و 64 شهید مفقودالاثر ماندند، عملیاتی که ضربه مهلکی بر دشمن وارد کرد. اما سطر دوم کتاب یادگاری پدر و دختری خلاصه می شود در دیداری صمیمی و برگرفته از حس پدرانه؛ بی تکلف و بی آلایش انگار نه انگار با قهرمانی از قهرمانان جهان به دیدار نشستند، انگار نه انگار هیبت اش هیمنه دشمن را شکسته، انگار نه انگار. و حالا سطر سوم، که روایت دلدادگی است از همان هایی که باید گوشه ای چشم شوی و سیر بینی و بند بند دلت بلرزد، از همان هایی که دست سردار بر موهای فکول شده دختران شهدا گیر می کرد و شانه هایش مهمان قلمدوش پسران شهدا می شد. هنوز سطر سوم هستیم گویی کمی طولانی تر می شود عمق دلدادگی و سیر و سلوک میان فرزندان، پدران و مادران شهدا اصلا شاید تکه ای از بهشت گوشه ای از سپاه همدان گسترانده شد و سفره محبتی پهن. خاطرات پدر و دختری همین جا اوج می گیرد و اعظم فتحی، همسر شهید محمدرضا الوانی و دختر حاج قاسم سکان دار روایت این خاطره می شود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |